در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
نت سنتور آغوش آفتابی هاتف
نت سنتور آغوش آفتابی هاتف
تنظیم کننده : ترنم عزتی
آهنگساز : علی هاتفی
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های سنتور نوشته شده است نسخه های دیگر نت آغوش آفتابی هاتف برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید
متن آهنگ آغوش آفتابی
از این وحشت از این تردید از این بیهودگی سیرم
توی دستای مغرورت چه معصومانه میمیرم
فقط یک آه فقط یک اشک فقط یک بوسه با من باش
قد لبخند قد گریه توی این پرسه با من باش
نمیدونی نمیدونی که تو دام چه کابوسم
تن سر در گمیها و ریاضت هاتو میبوسم آه آه
از این وحشت از این تردید از دخمه نجاتم ده
منو از سایه ها بردار منو غسل و حیاتم ده
دارم از یاد تو میرم ببین اهسته آهسته
جراحتهای بی قصه به مرگ ما کمر بسته
تو میتونی تو میتونی شکستنهامو دریابی
تو این تبعید تحمیلی بشی اغوش آفتابی
دارم از یاد تو میرم ببین اهسته آهسته
جراحتهای بی قصه به مرگ ما کمر بسته
تو میتونی تو میتونی شکستنهامو دریابی
تو این تبعید تحمیلی بشی آغوش آفتابی
از این وحشت از این تردید از این بیهودگی سیرم
توی دستای مغرورت چه معصومانه میمیرم
از این وحشت از این تردید از دخمه نجاتم ده
منو از سایه ها بردار منو غسل و حیاتم ده
کلمات کلیدی :نت سنتور آغوش آفتابی هاتف ، نت آهنگ آغوش آفتابی هاتف برای سنتور ، خرید نت آغوش آفتابی هاتف با سنتور ،نت موسیقی آهنگ آغوش آفتابی هاتف ، سایت خرید نت های سنتور
متن آهنگ آغوش آفتابی
از این وحشت از این تردید از این بیهودگی سیرم
توی دستای مغرورت چه معصومانه میمیرم
فقط یک آه فقط یک اشک فقط یک بوسه با من باش
قد لبخند قد گریه توی این پرسه با من باش
نمیدونی نمیدونی که تو دام چه کابوسم
تن سر در گمیها و ریاضت هاتو میبوسم آه آه
از این وحشت از این تردید از دخمه نجاتم ده
منو از سایه ها بردار منو غسل و حیاتم ده
دارم از یاد تو میرم ببین اهسته آهسته
جراحتهای بی قصه به مرگ ما کمر بسته
تو میتونی تو میتونی شکستنهامو دریابی
تو این تبعید تحمیلی بشی اغوش آفتابی
دارم از یاد تو میرم ببین اهسته آهسته
جراحتهای بی قصه به مرگ ما کمر بسته
تو میتونی تو میتونی شکستنهامو دریابی
تو این تبعید تحمیلی بشی آغوش آفتابی
از این وحشت از این تردید از این بیهودگی سیرم
توی دستای مغرورت چه معصومانه میمیرم
از این وحشت از این تردید از دخمه نجاتم ده
منو از سایه ها بردار منو غسل و حیاتم ده