در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
نت سنتور دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت سنتور دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
آهنگساز : محسن نامجو
تنظیم نت سنتور : ترنم عزتی
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های سنتور نوشته شده است نسخه های دیگر نت دل زارم فغان کم کن محسن نامجو برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید
_______________
نت پیانو دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت گیتار دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت کیبورد دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت سنتور دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت سه تار دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
نت ویولن دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
متن آهنگ دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
دل زارم فغان کم کن تو اشک از دیدگان کم کن غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو نشینم چشم به راه تو که بینم روی ماه تو
گشته سجده گاه من، ماه من، کعبه رویت
دل شده اسیرِ دام خم و تاب گیسویت
باز آ و بنشین یک دم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارات
قهر و جدایی بس کن که بسته دامم و مرغ دل شد شکارت
بهر تو می سوزد دل ولی تو نداری ز حالم زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود خطری
بیا بر من، بیا ببین، که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من، سیمین بر من، بیا ببین تو چشم تر من
بت دیرین، شب پیشین، که به خوابم ماهی آمد
شده آگاه، دلم ای ماه، که تو پیشم خواهی آمد
گذری کن، نظری کن، چه خوش اندام و شیرینی
دل ما را، تو دل آرا، ز وفا ده تسکینی
کلمات کلیدی : نت سنتور دل زارم فغان کم کن محسن نامجو, نت آهنگ دل زارم فغان کم کن محسن نامجو برای سنتور, خرید نت دل زارم فغان کم کن محسن نامجو با سنتور, نت موسیقی آهنگ دل زارم فغان کم کن از محسن نامجو , نت آهنگ های محسن نامجو , سایت خرید نت های سنتور ,
متن آهنگ دل زارم فغان کم کن محسن نامجو
دل زارم فغان کم کن تو اشک از دیدگان کم کن غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو نشینم چشم به راه تو که بینم روی ماه توگشته سجده گاه من، ماه من، کعبه رویت
دل شده اسیرِ دام خم و تاب گیسویت
باز آ و بنشین یک دم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارات
قهر و جدایی بس کن که بسته دامم و مرغ دل شد شکارتبهر تو می سوزد دل ولی تو نداری ز حالم زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود خطری
بیا بر من، بیا ببین، که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من، سیمین بر من، بیا ببین تو چشم تر منبت دیرین، شب پیشین، که به خوابم ماهی آمد
شده آگاه، دلم ای ماه، که تو پیشم خواهی آمد
گذری کن، نظری کن، چه خوش اندام و شیرینی
دل ما را، تو دل آرا، ز وفا ده تسکینی
حال شما خوبید حرفه ایییی برای تشکر از مهر شما زبانم قاصر است