در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
نت کیبورد قلک غزل شاکری میخوام یه قلک بسازم از دلم به همراه آکورد
فروش توسط :
نام آهنگساز :
تنظیم :
مشخصات نت
سطح :
متوسط
تعداد صفحات :
2
حجم نت :
1/2 مگا بایت
نوع فایل نت :
.pdf
مشخصات ویدئو
نت کیبورد قلک غزل شاکری
آهنگساز : حبیب الله بدیعی
تنظیم نت کیبورد : گروه نت دونی
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرای نت ها متن آهنگ زیر نت های کیبورد نوشته شده است همچنین می توانید نسخه های دیگر نت قلک غزل شاکری برای ساز های دیگر را از طریق لینک های زیر دریافت کنید
____________________________
متن آهنگ قلک غزل شاکری میخوام یه قلک بسازم از دلم
میخوام یه قلک بسازم از دلم
حواسمو جمع کنم و یه روزی به وقتش
که پر شد،
بشکنمش و آبروی عشقو بخرم!
میخوام یه قلک بسازم از دلم، که وقتی
که صبح شد، که رد شد، تمام بد دلی ها
تمام دل خوری ها...
تموم لحظه هایی، که سر شد، به ترس و به وحشت،
از این که یار نباشه، رفیق و پا نباشه، به عهدش وفا نباشه
همه تلخیا رو بقچه کنم و دور بریزم
جای عشقو تو دل وا کنم و
آبروی عشقو بخرم!
میخوام یه قلک بسازم از دلم
خاطره های خوب و سوا کنم و جیرینگی
توی دلش بریزم!
یه روزی که پر شد قلکم،
از همه خاطراتت، نگاهت، کلامت، مرامت،
اونوقت بدجور میشم اسیر و رامت...
چادرمو سر میکشم، سُرمه میکشم به چشمام،
خنده رو میشونم رو لب هام، پاشنه ها رو ور میکشم،
رَوونه میشم به بازار،
به جایی که عشق و عاشقی حراجه
عاشقا شدن یه دلّال
همه حالشون خرابه، آخ
رونق کارشون کساده!
میونِ این آشفته بازار
من یکی به یادت، به عشقت، فارغ از قیمت و گرونی
به امیدی که مهربونی،
آی اومدی که بیای و بمونی
این دلو به پات میشکنم
هرچی توش دارمو میریزم،
رو سنگ فرش بازار و آبروی عشقو میخرم...
کلمات کلیدی : نت کیبورد قلک غزل شاکری , خرید نت موسیقی آهنگ قلک از غزل شاکری , سایت خرید نت موسیقی برای کیبورد , خرید نت آهنگ غزل شاکری قلک برای کیبورد , نت آهنگ های غزل شاکری , نت قلک غزل شاکری با کیبورد ,
متن آهنگ قلک غزل شاکری میخوام یه قلک بسازم از دلم
میخوام یه قلک بسازم از دلم
حواسمو جمع کنم و یه روزی به وقتش
که پر شد،
بشکنمش و آبروی عشقو بخرم!
میخوام یه قلک بسازم از دلم، که وقتی
که صبح شد، که رد شد، تمام بد دلی ها
تمام دل خوری ها...
تموم لحظه هایی، که سر شد، به ترس و به وحشت،
از این که یار نباشه، رفیق و پا نباشه، به عهدش وفا نباشه
همه تلخیا رو بقچه کنم و دور بریزم
جای عشقو تو دل وا کنم و
آبروی عشقو بخرم!
میخوام یه قلک بسازم از دلم
خاطره های خوب و سوا کنم و جیرینگی
توی دلش بریزم!
یه روزی که پر شد قلکم،
از همه خاطراتت، نگاهت، کلامت، مرامت،
اونوقت بدجور میشم اسیر و رامت...
چادرمو سر میکشم، سُرمه میکشم به چشمام،
خنده رو میشونم رو لب هام، پاشنه ها رو ور میکشم،
رَوونه میشم به بازار،
به جایی که عشق و عاشقی حراجه
عاشقا شدن یه دلّال
همه حالشون خرابه، آخ
رونق کارشون کساده!
میونِ این آشفته بازار
من یکی به یادت، به عشقت، فارغ از قیمت و گرونی
به امیدی که مهربونی،
آی اومدی که بیای و بمونی
این دلو به پات میشکنم
هرچی توش دارمو میریزم،
رو سنگ فرش بازار و آبروی عشقو میخرم...
عزیز خوبی داشت کیبورد یادم میرفت که سایت شما رو دیدم از اینکه علم و تخصصتان را از ما دریغ نمی‌کنید ممنونم
سلام خوبی حبیب الله بدیعی دوست داشتنیه زحمت کشیدید