در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
من سه تار بی بدن محسن چاوشی
نت سه تار بی بدن محسن چاوشی
آهنگساز : محسن چاوشی
تنظیم نت سه تار : ترنم عزتی
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های سه تار نوشته شده است نسخه های دیگر نت بی بدن محسن چاوشی برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید
_______________
متن آهنگ بی بدن محسن چاوشی
ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن
که امشب حال من عین شب شام غریبونه
حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر پریشونم
پریشونم که اینجایی و از چشم تو پنهونم
بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید
بتونم تیکه هامو توی آغوشت بچسبونم
یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادرم اینجاست
تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست
صدای گریه هاتو میشنوم دستاتو میبینم
بهم نزدیک شو نزدیک سنجاق سرم اینجاست
جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم
که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم
دلم میخواست از این لحظه های بی وزنی
به آغوش تو برگردم اگرچه بی بدن بودم
بی بدن بودم …
ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن
که امشب حال من عین شب شام غریبونه
کلمات کلیدی : نت سه تار بی بدن محسن چاوشی , نت آهنگ بی بدن محسن چاوشی برای سه تار, خرید نت بی بدن محسن چاوشی با سه تار, نت موسیقی آهنگ بی بدن از محسن چاوشی , نت آهنگ های محسن چاوشی , سایت خرید نت های سه تار ,
متن آهنگ بی بدن محسن چاوشی
ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن
که امشب حال من عین شب شام غریبونه
حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر پریشونم
پریشونم که اینجایی و از چشم تو پنهونم
بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید
بتونم تیکه هامو توی آغوشت بچسبونم
یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادرم اینجاست
تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست
صدای گریه هاتو میشنوم دستاتو میبینم
بهم نزدیک شو نزدیک سنجاق سرم اینجاست
جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم
که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم
دلم میخواست از این لحظه های بی وزنی
به آغوش تو برگردم اگرچه بی بدن بودم
بی بدن بودم …
ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه
ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن
که امشب حال من عین شب شام غریبونه